گرجستان

گرجستان

ایرانیان در گرجستان
گرجستان

گرجستان

ایرانیان در گرجستان

نظام اقتصادی گرجستان

آیا می دانید اکثر ایرانی هایی که به امید راه اندازی کسب و کار راهی گرجستان می شوند، بعد از مدت کوتاهی بساط کاسبی خود را جمع می کنند و به ایران باز می گردند؟  والبته هنگام بازگشت به ایران تمام یا بخش مهم سرمایه مالی خود را هم از دست داده اند.


من این مطلب را بر اساس تجربه  سالها کار با ایرانیان این کشور دارم بشما می گویم. متاسفانه کسانی که ورشکست می شوند یا سرمایه خود را از دست می دهند مایل نیستند معرفی شوند و بنابراین تنها کسانی که بطور مستقیم با این افراد در ارتباط هستند از موضوع مطلع می شوند. یک واقعیت دیگر هم اینست که لااقل من تا بحال ندیده ام که یک شهروند کشور ترکیه به گرجستان بیاید، کسب و کاری را شروع کند و  ورشکسته شود. اغلب ترکیه ای ها در کارشان موفق می شوند و پیشرفت می کنند و اگر پیشرفت نکنند، ورشکسته نخواهند شد.

پرسش اینست که به چه علت ایرانیان که این همه ادعای هوش و هنر و زرنگی دارند ، نمی توانند یک بقالی را نیز در گرجستان اداره کنند و دست از پا بلند تر به وطنشان باز می گردند؟ مثال بقالی را زدم چون همین امروز مطلع شدم شخصی که سوپر مارکت بسیار بزرگی را در یکی از بهترین نقاط تفلیس دایر کرده بود، بساط خود را بطور کامل جمع کرد. وگرنه از هر صنفی مثال در آستین دارم. همشهری شیرازی که فروشگاه لباس در مرجانشویلی دایر کرده بود در ایام نوروز به ملاقات من آمد و گفت کاسبیش بدجوری دارد زیان می دهد و بزودی مغازه را تعطیل خواهد کرد. یک رستوران ایرانی در خیابان واکه سراغ دارم که لااقل سه دست تابحال بین ایرانی ها چرخیده است. شخصی این محل را اجاره می کند و رستوران را راه می اندازد و چون کاسبیش نمی گردد، آن را به یک ایرانی دیگر واگذار می کند. یک هتل در منطقه ورا سراغ دارم که تا بحال لاقا سه دست بین ایرانی ها چرخیده است. گفتم هتل، واقن حوصله ندارم تعداد ایرانیانی که میدانم هتلی را اجاره کردند و بخاطر زیان مالی آن را پس دادند.در زمینه واردکنندگان کالا به گرجستان هم تا دلتان بخواهد ، آدم سراغ دارم که به ورشکستگی افتاد. از وارد کننده مواد غذایی تا لوازم و مصالح ساختمانی. باری این مثالهای سربسته را گفتم تا شما را متقاعد کنم که برای حرف خودم مستنداتی دارم.

حالا بر می گردم به همان سئوال اولیه که علت چیست. به نظر من پدیده ورشکستگی ایرانی ها بر می گردد به تفاوت بسیار زیاد نظام اقتصادی ایران با نظام اقتصادی گرجستان. اقتصاد گرجستان لیبرال و نظام آن برپایه بازار آزاد شکل گرفته است اما اقتصاد ایران بر پایه کنترل دولت و حکومت اداره می شود. ممکن است بگویید، خب این چه ربطی دارد که یکنفر در گرجستان رستوران بزند و ورشکسته شود. برای تشریح مسئله موضوع جدیدی را در این وبلاگ ایجاد کرده ام بنام بازار آزاد، در مقالاتی که  با این موضوع منتشر خواهم کرد، توضیح خواهم داد که تفاوت نظام اقتصادی ایران و گرجستان چطور باعث عدم موفقیت بسیاری از  ایرانیها در این کشور شده است.

نظرات 3 + ارسال نظر
سامان دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 17:54

سلام عزیزم. شما میفرمایید بازار آزاد. برای اجناسی که نیاز به برند خاصی ندارد, مانند سنگ های ساختمانی که کار من در مشهد الان کارحانه سنگبری و تولید سنگ گرانیت و مرمیت است, بازار آزاد چه نقشی را ایفا میکند؟ 2- بعضی کالاها هست که قیمت تمام شده آن فقط از ایران برای گرجستان ازرون تموم میشه. مثل همین سنگ. آیا سنگ ساختمونیو میشه از روسیه یا ترکیه یا ارمنستان ارزون تر از ایران به گرچستان وارد کرد؟ مطمئنا فکر میکنم ایران بهترین کشور واسه صادرات اینطور محصولات باشه. لطفا راهنمایی کنید اگه کار سنگ خوب باشه بیایم شریک شیم اونجا با هم.

اگر محصولی در ایران وجود داشته باشد که از نظر کیفیت و قیمت در جهان رقیب نداشته باشد، معلوم است که می شود روی آن مانور داد.
مشکل در این موارد سایر رقیبان ایرانی شما خواهند بود. چون ایرانی ها با اصول و قواعد همکاری و مشارکت چندان آشنا نیستند بطور معمول نسبت به سایر ملل و بویژه ترکیه ایها آسیب پذیر هستند.

[ بدون نام ] دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 00:18

agha shoma chera inghadr manfi bafi mikoni ?!!!!! nakone ounja mitarsi jat tang beshe

علی یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 19:37

جناب گلچین فر با سلام
اجازه میخوام جواب اقایی که پست فینگلیسی با مفهوم (اقا شما چرا اینهمه منفی بافی میکنی؟!!!! ............) رو بنده بدم . با اینکه میدونم روال وبلاگ این نیست ولی این پست ازسالها پیش مونده و عده ای رو وسوسه میکنه . البته این صداقت و امانت داری شمارو در اعلام نظرات نشون میده . و لطفا در صورت تایید یا با ویرایش در زیر پست ایشان درج فرمایید.
1- دوست فینگلیسی من . هیچکس نمیتونه جای کس دیگری رو تنگ کنه . اگه چنین بود که 75% جمعیت چین و هند باید معدوم شوند تا جا برای دیگران باز بشه . در ادبیات ما واژه ای بنام عفت کلام رد و بدل میشه . که جمله ای رو میشه به دهها فرمت و قالب بیان کرد و هر بیانی هم نشانگر میزان دانایی و شخصیت گوینده است . به هر نحو اگر وبلاگ ، گرجستان را بهشت موجود معرفی میکرد و روی استناد به این مطالب حالا هزاران ایرانی مالباخته در خیابانهای تفلیس و باتومی گدایی میکردن ، بنطر شما بهتر بود ؟
2- دانستن نکات مثبت خیلی خوبه ولی همین امر دلیل خوبی برای ورشکستگی هموطن ما در گرجستان است که خودشو با ندانستن نکات منفی و اجتناب از انها در رقابتهای تجاری مسلح نکرده بود . و با همکاری و راهنمایی سایتهای بیشماری که تاسیس شرکت را اب خوردن و گرجستان را سرزمین موعود معرفی میکنن اقدام کرده و بازنده شده . متاسفانه بیشتر انها تمام اموال خود را باخته اند و روی برگشتن به خانه خودرا هم ندارند .
3- تجارت نوعی جنگ سرد بین رقباست و سرمایه گذاران هر کشوری سعی در از میدان بدرکردن کشور های دیگر و افزایش سرمایه خود و انتقال ان به موطن خود را برای شکوفایی و رونق کشور خودشان هستند و در این راه از حمایت سایر شرکتهای تجاری و صنعتی هموطن خود بهره میبرند و یا به انها بموقع یاری میدهند . فکر میکنید شرکتهای بزرگ سهامی یا حتی شرکتهای چند ملیتی سرمایه گذار به چه منظوری تاسیس میشوند؟ برای هم راستایی و کسب سود بیشتر یا براندازی یکدیگر ؟
برخلاف انها ما ایرانیها وقتی میبینیم یکی در پیچ شمرون یه ساندویچی زده و دستش به دهنش میرسه . سعی میکنیم درست مغازه بغل دستی را به چن برابر اجاره کنیم و ساندویچی بزنیم و مشتریهای اونو قاپ بزنیم . درست همین موضوع در تجارت خارجی ماهم صادقه . و متاسفانه اولین هدف ماهم برای رقابت هموطن خودمان است و نه هندی و عرب و چینی و غیره .
4- وقتی میشنویم یکی به گرجستان سنگ صادر میکنه و موفق هم شده 500 موسسه و شرکت شروع به صادرات سنگ به همان شهر و نمایندگی زدن بغل دست همون شرکت میکنن و با ندانم کاری و نداشتن تجربه تجارت در یک کشور خارجی هم نان اونو اجر میکنن و هم خودشون . یعنی ورشکسته .
5- حالا میگی راهکار چیه ؟ اگه من سنگ فروش بودم ابتدا به اون شرکت مراجعه میکردم . پیشنهاد میدادم که اگه منم بیام اونجا باید 100هزار دلار هزینه کنم و شعبه فروش بزنم و ممکنه بازار هم اشباع بشه که هردو ضرر کنیم . این هزینه رو در عوض از شرکت شما سهام میخرم و سنگ هم در اختیار شما میذارم تا از یک کانال و با قدرت رقابتی بیشتر فروش کنیم و نسبت به سهم سود ببریم . این طبیعی است که هرکس بازار رو قبلا در دست گرفته درصد کمی بیشتر سود ببره . و چون تنگ چشمی در تجارت ما بیداد میکنه و درد درد تو نخور من بخورم هستش ، برای همین میریم بخاطر دو سه درصد خودمون که همیشه هم خودمون رو با کمترین اگاهی از کاری تنها متخصص همون کار میدونیم ، یه شعبه بغل دست اون میزنیم که هم اونو ورشکسته بکنیم و هم خودمون رو . چون تنها راه رقابت در این موقعیت ها ، افزایش خدمات و کاهش فیمت برای ماندگاری هست و نتیجه کاهش سوداوری . و وقتی در دور تسلسل بیفته . یعنی ورشکستگی .
6 - این پر واضحه که در صورت پیوستن ایران به تجارت ازاد جهانی تمام کارخانجات ما از غذایی گرفته تا پوشاک و خودرو و صنایع سنگین همه ورشکسته و 18 ملیون کارگر ایرانی بیکار میشن . برای همینه که دولت از یک طرف به واردات تعرفه بالا میبنده که واردات کم بشه و از طرف دیگه با انحصاری کردن تولید داخل حتی به قیمت بالاتر به صنایع برای امکان فروش محصولات خوشون سوبسید میده . صنعت و تجارتی که مزه این سوبسید غیر مرئی را رو زیر دندونش حس کرده هیچوقت نمیتونه به کیفیت و قیمت مطلوب برسه و در رقابت تجاری ازاد موفق بشه . چون تجربه و دانش لازم رقابت رو نداره . و نیازی هم به کسب اون نداره .
7- مطالبی که گفته شد ذره ای از خروار هم نیست ولی خودم با 30 سال تجربه در صنعت بعنوان مشاور به همراه یک سرمایه گذار 5 ملیوت دلاری به گرجستان سفری داشتیم و حتی با وجود پیشنهاد دولت گرجستان مبنی بر اعلام منطقه ازاد تجاری محل احداث کارخانه . طی بررسی های شخصی و ایجاد ارتباطات لازم با مقامات و ذینفوذان ، فضای کسب و کار رامناسب برای سرمایه گذاری ندیدیم . البته این مربوط به چندسال پیش است .
8- توصیه های وبلاگ را جدی بگیرید چون 90% توصیه های ان با یافته های شخصی من مطابقت میکنه . تذکر کسی که در متن کار و در محل حضور دارد همیشه سازنده است . والا لم دادگان جلو شومینه در ویلای کنار دریای خزر میتوننن هزاران بیانیه دلگرم کنندهء خانه خراب کن صادر کنند .
9- باید توجه جدی داشته باشیم که همه ما سالانه با انتقال مجموع ملیونها دلار سرمایه های خرد خود به خارج از کشور بعنوان سرمایه گذار و از دست دادن این سرمایه که از تلاش در موطن خود بدست اورده ایم نتنها خود بازنده میشویم بلکه ضربه بزرگی هم به اقتصاد کشور و هم میهنانمان میزنیم . در صورتیکه نیت ما بازگشت این سود های خرد به اقتصاد کشورمان و شکوفایی ان با هم افزایی بود . عملکردی که درست نقطه مقابل عملکرد شرکتهای خارجی فعال در بازار جهانی است .

اگر طولانی شد معذورم دارید که درد ، مثنوی هفتاد من کاغذ است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد