گرجستان

گرجستان

ایرانیان در گرجستان
گرجستان

گرجستان

ایرانیان در گرجستان

صادرات عسل و خرما و راه اندازی مطب دندانپزشکی

من حدودا 40 سال دارم و متاهل و دارای دو فرزند. مدتیست بعد از 5 سفر در یکسال گذشته به گرجستان، به فکر مهاجرت به این کشور افتادم که در این زمینه تحقیقاتی کرده ام. شغل من در ایران کار مالی و حسابرسی است. امکان اینکه با دو خانواده دیگر که یکی دندانپزشک و دیگری مهندس عمران است مهاجرت کنیم را داریم. به نظر شما امکان کار تجاری در زمینه صادرات عسل گرجستان و همچنین خرمای ایران به روسیه و سایر کشورها وجود دارد؟ همچنین راه اندازی کیلینیک و مطب دندانپزشکی صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟ و سوال اخر اینکه گرفتن نمایندگی فروشگاه آگروهاب که جدیدا در تفلیس افتتاح شده است چگونه است؟ البته اگر شما هم پیشنهادی دارید که بتوان با 100.000 دلار انجام بدهیم امکان همکاری هم وجود دارد. ممنون از وقتتون.

پاسخ: نگفتید که این 5 سفر شما به گرجستان شامل چه برنامه هایی بود، از کجاها دیدن کردید و با چه کسانی ملاقات داشتید. زندگی در گرجستان آسان نیست و مشکلات خاصی که در این کشور وجود دارد بطور معمول با یک سفر توریستی قابل شناسایی و درک نیست. من در آینده در مورد مشکلات زندگی در گرجستان بیشتر صحبت خواهم کرد، در اینجا فقط این تذکر را می دهم که بیشتر مهاجران در گرجستان بعد از مدتی از کرده خویش پشیمان شده اند. کم نیستند افرادی که پول و سرمایه خود را در این مملکت بباد داده اند. برخی از اینها به وطن خود بازگشته اند و گروهی هم اینجا مانده اند و می خواهند با دعوت از دیگران برای مهاجرت به این کشور، آنها را سرکیسه کنند تا بخشی از خسارتهای خودشان جبران شود. برای این گروه اخیر، گویا اهمیت ندارد که دیگران نیز به چاهی بیفتند که خودشان روزی در آن افتاده اند.
خلاصه کلام اینکه ایده هایی که شما جهت کسب و کار معرفی کرده اید، بنظر من در عمل همگی منجر به شکست خواهند شد. گرچه فکر نمی کنم خود شما هم هیچیک از آنها را اجرا کنید و شاید دارید رویاپردازی می کنید.   اگر تا اینجا بس نیست، توضیح بیشتر میدهم.
جماعت شما افراد متخصص هستید. متخصص بودن با کارآفرین بودن تفاوت اساسی دارد. یک فرد کارآفرین ممکن است سواد درست و حسابی هم نداشته باشد اما آدم متخصص کسی است که تحصیل کرده، آموزش دیده و اکنون در حرفه ای فعالیت دارد. فرد کارآفرین کسی است که ایده ای را به پروژه تبدیل می کند و آن را به اجرا در می اورد. هر پروژه ای ممکن است به شکست بینجامد و در عمل به نتایج دلخواه نرسد بلکه زیان هم بدهد. انسان کارآفرین این ریسکها را می پذیرد چون به توانایی خود و ایده اش ایمان دارد. ایده ای که فرد کارآفرین پیگیری میکند، در خود نوآوری هایی دارد و تقلید محض از کار دیگران نیست.
امروزه بسیاری از مردم از راه بدست آوردن فرانشیز یا بقولی نمایندگی کسب و کار می کنند. کسب و کار با این روش، ریسک کمتری نسبت به کارهای نواورانه دارد اما نیازمند داشتن سرمایه مالی اولیه و امکانات مادی خاصی می باشد و در ضمن سودآوری احتمالی آنها نیز در محدوه معینی قابل پیش بینی است. این یادآوری هم بد نیست که این نوع کسب و کارها با وجود کم ریسک بودن، گاهی منجر به شکست می شوند، نمونه اش نمایندگی کی.اف.سی در خیابان پکینی در تفلیس که مدتی است بساطش جمع شده است. برای اینکه بحث روشنتر شود، مثال می زنم.
فرض کنیم همین اگروهاب خودتان بشما نمایندگی هم داد. با صد هزار دلار کجا می توانید یک مکانی مناسب این کار خریداری کنید؟ می خواهید اجاره کنید؟ بدتر شد چون چند ده هزار دلار باید خرج دکوراسیون و تجهیزات کنید. چندین ماه باید اجاره مغازه، هزینه پرسنل، تاسیسات و غیره را پرداخت کنید که تازه من شک دارم 100 هزار دلار کفاف این هزینه را بدهد. حالا خوش بین باشیم و فکر کنیم، صد هزار دلار تموم شده اما شما به سودهی رسیده اید. فکر میکنید این سود بیش از هزینه معمولی یک خانواده باشد، تازه شما که لابد اجاره ماهانه منزل هم خواهید داشت. اینجا همان نقطه پشیمانی است، شخص با خود فکر میکند، من در ایران شغل حسابی داشتم و با بریز و بپاش زندگی می کردم، آمدم اینجا سرمایه ام از دست رفته و حالا شب و روز باید جان بکنم تا یک زندگی بخور و نمیر داشته باشم.
در پایان بد نیست، اشاره ای هم داشته باشم به مشکلات زندگی در گرجستان. هنگامیکه  شما می خواهید فروشگاهتان را تجهیز و دکوراسیون کنید، فرصت خوبی خواهد بود تا متوجه شوید به چه کشوری آمده اید و با چه موجوداتی باید سرو کله بزنید.   اینجا در عالم حرف، همه ادعا می کنند که هر کاری را بلد هستند، در چنین جوی شناسایی افرادی که براستی کاری را می توانند بطور حرفه ای انجام بدهند بسیار سخت و هزینه بر است. طرف که آگهی داده، من متخصص دکوراسیون داخلی هستم، با شما قرار میذاره برای فردا یا پس فردا. دو روز بعد میگه مریض شدم، صبر کنید میام. روز آخر هم دیگه موبایل جواب نمیده. خلاصه با دشواری فردی رو پیدا میکنید که به محل بیاد تا نظر بده، تعجب نکنید اگر اومد، هیچ وسیله کاری بهمراه نداشت و گفت یکبار دیگه قرار بذاریم تا وسایلم رو بیاورم. قیمت پرت و پلا شنیدن از این افراد هم دور از ذهن نیست. زیاد حرف زدم، بگذریم از اینکه وقتی همه چیز رو با طرف تموم میکنی و قرار میشه کارش رو شروع کنه، در عمل چه بازیهایی رو شاهد خواهی بود. اینها رو بعد تعریف می کنم.
نظرات 3 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 17:07

با سلام مجدد
ضمن تشکر از پاسخگویی سریع و صریح شما. درواقع اینطور نتیجه گرفتم که هیچ کار و شرایط خوبی را نمیشود در گرجستان متصور بود. ظاهرا آنجا نیز شباهت زیادی به ایران خودمان دارد. گرچه از ظاهر امر چنین برنمی آید. من به عنوان توریست تصورم این بوده و البته هست که مردم آنها با آنکه فقیر تر از مردم ایران هستند ولی شادتر و با آرامش بیشتری زندگی میکنند. البته قطعا زیر پوست شهر چیزهای دیگریست و واقعیات متفاوت!در هرصورت من با منفی نگری محض و رویا پردازی و خوشبینی محض هم مخالفم. به نظر من چند عنصر میتواند تا حد زیادی موفقیت در هرکار را تضمین نماید: اول تحقیق پیش از انجام. دوم صبر و پرهیز از تصمیمات هیجانی. سوم احتیاط در مسیر که عدم اعتماد زیاد اصل آن است(متاسفانه) چهارم برگشت از تصمیم نادرست در هر مرحله از کار. به قول شما در گرجستان و بسیاری از کشورها هستند افراد زیادی که موفق شده اند و درمقابل افراد زیادی که پشیمان و ناموفق بوده اند. من نیز با کمک افرادی مثل شما در مرحله تحقیق پیش از تصمیم هستم و تا به نتیجه قابل اتکا نرسم قطعا دست به کار غیر منطقی نخواهم زد. ممنون که با توضیحات خوبتان چشمم را بیشتر به روی واقعیات باز کردید. درهر صورت قطعا شما به عنوان هموطن فرد قابل اعتمادی هستید که از آنجا مدینه فاضله ای ترسیم نمیکنید تا افراد هیجان زده نشده و تصمیم نادرست نگیرند.

عباس چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 20:46

فروشگاه انیسی:
در ابتدا دوست عزیز قصد شما از مهاجرت چیست؟ به نظر اجتماعی می باشد تا اقتصادی. یعنی پس از آمدنتان به این کشور و مقایسه آن با کشور خودمان اینجا را مکان مناسب تری برای زندگی یافته اید.
چون گفته اید حسابرس هستید پس خویش فرما نبوده اید.شما چه در گرجستان و چه در ایران یک خانواده 4 نفره را وارد ریسک بیزینس میکنید. فراموش نکنید طبق آمار جهانی در تمام دنیا از هر پنج نفر کار آفرین 4 مورد آن به شکست می انجامد. یعنی چه؟یعنی قمار.یعنی شرط بندی 20 درصدی منتهی با خانواده.متاسفانه تعداد بسیاری از هموطنان طمعکارمان در دامن زدن به این کار نقش دارند.مواردی مانند پیوستن گرجستان به اروپا و سخت تر شدن شرایط اقامت و بیزینس و تغییر قانون و... همه و همه چندین سال است که باعث پولدار تر شدن عده ای به بهای تهی شدن جیب دیگران و فرو پاشی پایه های زندگی دیگران شده است
کلام آخر:اگر در ایران کار آفرین موفقی بوده اید و در کاری که در نظر دارید تجربه و سابقه داشتید پس نه تنها در گرجستان بلکه در تمام دنیا هم میتوانید و موفق خواهید شد و گرنه آینده تان را دستخوش تلاطم و نا آرامی نکنید.با ارزوی موفقیت برای تمام ایرانیان

مهدی جمعه 21 مهر 1396 ساعت 12:20

سلام،
وقت بخیر؛
ابتدا توضیحی درباره وضعیت شغلیم بدم.
من تو تهران فروشگاه کتاب دارم،
واز لحاظ کاری در عمرم فقط دو تا سه سال کارمند بودم،
اکثر اوقات صاحب کار خودم بودم،
و همیشه افرادی پیش من مشغول به کار بودند و هستند، از جمله همسرم،
سوال من اینه:
به نظر شما من با حفظ فروشگاه کتابم در ایران و داشتن درامد میتوانم به تنهایی به گرجستان رفته و استارت کار جدید را بزنم
و پس از به ثمر رسیدن کارم خانواده رو ببرم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد