گرجستان

گرجستان

ایرانیان در گرجستان
گرجستان

گرجستان

ایرانیان در گرجستان

دختران زیاده خواه و بی معرفت

ایمیل امروز از جانب فردی است که دختران هموطن خودش را زیاده خواه و بی معرفت میداند و معتقد است در ایران کسی به کسی اعتماد نداره. این هم متن این نامه:


سلام آقا

حال شما ؟

غرض از مزاحمت و هرچند که میدونم اینروزا اعتماد سازی مشکله و متاسفانه تو همین ایران تقریبا هیچکس به کس دیگه ای اعتماد نداره
اما در ابتدا فقط میخوام ازتون بخواهم که به من اعتماد کنین و اگر میتونین راهنماییم کنین

من میخواستم بیام گرجستان برای گردش اما از اونجاییکه با دخترای زیاده خواه و بی معرفت ایرانی نمیتونم کنار بیام

خواستم بدونم فکر میکنید بتونم در گرجستان با خانمی برای ازدواج آشنا بشم ؟ اصلا فرهنگشون چطوریه ؟

من خدا رو شکر زندگی مناسبی دارم و فکر کردم بتونم از طریق راهنماییهای شما با شخصی در اونجا اشنا بشم

همکارانی دارم که مثلا از اکراین یا کشورهای آسیای شرقی زن گرفتن . خلاصه ممکنه خواش کنم نظرتونو بگین

بازم ممنونم

به ایرانی ها اعتماد نکنید

اگر به گرجستان سفر کنید،شبیه به این جمله را حتمن  خواهید شنید:

به هیچ یک از ایرانی ها اعتماد نکنید.

میدانید چه کسانی این حرف را بشما خواهند زد، بله ایرانی ها. شما وقتی به دفتر یک ایرانی میروید یا با یک سرویس دهنده ایرانی اشنا میشوید، با این عبارات یا جملات کلیشه ای متداول مواجه خواهید شد:

- فریب ایرانی هایی که اینطور میگویند را نخورید...

- یک عده از ایرانیها اینطور هستند از انها پرهیز کنید...

- مبادا به پیشنهادهای اینچنینی از طرف ایرانی ها توجه کنید...

و.....

بطور خلاصه و ساده جماعتی ایرانی، تصور میکند برای بقای کسب و کار خود باید دیگران را لگدمال کند. این گروه سعی میکنند با ایجاد ترس یا اضطراب نسبت به فعالیت سایر هموطنان، خود یا مجموعه خود را تنها مرجع صلاحیت دار برای ارائه خدمات به مشتری معرفی کند.

آنوقت ما ایرانی ها صحبت از دموکراسی میکنیم و فقدان آن را گاه به حکومت کشورمان مربوط میکنیم. راستی ما ایرانیها که در تخریب شخصیت همدیگر استاد هستیم و هزار ابتکار به خرج میدهیم:

- چرا هنوز نتوانسته ایم یک انجمن صنفی، اتحادیه یا انجمن ملی برای خودمان در این کشور ایجاد کنیم؟

- آیا وقت آن نرسیده است که بجای اندیشه حذف و لجن مال کردن یکدیگر به فکر راهکاری برای همکاری با هم در چهارچوب منافع مشترک بیفتیم.

من  تصمیم گرفته ام که بر حسب توان خودم طرحها و برنامه هایی برای نزدیکی بیشتر ایرانیان در گرجستان ارائه کنم و تاکنون در این راستا با برخی از هموطنان ملاقات و گفتگو داشته ام. از شما هموطن گرامی هم میخواهم که ولو اندک وقت و هزینه ای را به رسیدن به این هدف اختصاص دهید. مطمئن باشید که با اتحاد من و شما در این کشور هردوی ما نیرومندتر خواهیم شد.

بنگاههای تن فروشی ایرانی

گسترده ترین بنگاههای تن فروشی ایرانیان در تفلیس در پوشش نام کلوپ شبانه یا دیسکوتک فعالیت میکنند.

دیسکوی ایرانی
دیسکو در واقع نوعی موسیقی است برای رقصیدن و دیسکوتک هم جایی که میشود موسیقی دیسکو شنید و رقصید. در فارسی گاهی دیسکوتک به اختصار دیسکو نیز نامیده میشود. حالا چرا دارم این تعریفها را اینجا یاداوری میکنم؟ بخاطر اینکه واژه دیسکو در میان گروهی از ایرانیان گرجستان معنای دیگری پیدا کرده و ممکن است معنی قدیمی این واژه ها از یاد برخی رفته باشد. این اماکن از نظر ظاهر شبیه دیسکو یا مانند کاباره هستند اما کمتر کسی ممکن است تنها بخاطر گوش دادن موزیک یا رقصیدن به این محلها برود. در درجه اول اینجاها پاتوق روسپی ها شده است چون مشتریان خوبی میتوانند پیدا کنند. به ظاهر همه چیز ساده است، آقایانی از روسپی ها دعوت میکنند که دور میزشان بنشینند، روسپی پس از ارائه سفارش نوشیدنی یا حتا خوراکی به گارسون، درباره قیمت خودش با آقا صحبت میکند و اگر توافق حاصل شد بعد از ختم جلسه جهت سرویس دهی به اقامتگاه آقا میرود. چه توافق حاصل بشود یا نشود، پرداخت صورتحساب میز با آقا است در ضمن اگر هم توافق حاصل شود هیچ تضمینی وجود ندارد که روسپی قرار را فسخ نکند و به پیشنهاد با رقم بالاتر از جانب شخصی دیگری یا به یک مشتری دائمی جواب رد بدهد. بنابراین ممکن است همه زحمات و هزینه های صرف شده توسط آقا بهدر برود. این نکته هم مهم است که جماعت روسپی در این اماکن آقایانی را که بر روی میزشان تنها سفارش مختصری است و خرج کن بنظر نمیرسند را تحویل نمیگیرند. بنابراین یک شغل دیگر در این اماکن ایجاد شده است، واسطه هایی که بدون زحمت یکی از روسپیان مورد نظر آقا را با تضمین برای او مهیا میکنند و صد البته در این موارد مبلغ پرداختی بالاتر از معمول خواهد بود.
تا جاییکه من اطلاع دارم، بنیانگذار این مدل تن فروشی در گرجستان یک شهروند ترکیه بود بنام مرات Morat که چندین سالی است دار فانی را وداع گفته است. او با نام رستورانهای ترکی این صنعت را وارد گرجستان کرد. رستورانهای ترکی شبانه در میان ایرانیان به ترکیش بار معروف بودند. با درگذشت مرات راه او ادامه یافت و ترکیش بارهای متعددی در شهر تفلیس و حتا در باتومی ایجاد شدند. اکثر زنانی که آن سالها به ترکیش بار میرفتند افراد بی سرپرستی بودند که فرزند خردسال داشتند و برای امرار معاش آنهم در اوضاع خراب اقتصادی آن سالها چاره ای جز تن فروشی نداشتند، من با بسیاری از این زنان ملاقات و گفتگو داشتم. میگفتند اگر شغلی یا سرپرستی پیدا کنیم هرگز به اینکار تن نمیدهیم اگر فرزند نداشتیم حاضر بودیم از گرسنگی بمیریم ولی از این طریق امرار معاش نکنیم . اما نسل جدید روسپیهای گرجستان که برخی دستپرورده نسل گذشته هستند داستانهای مفصل تری دارند و من کمی تا قسمتی در مورد آنها اطلاع دارم اما فعلن موضوع در مورد نسل جدید بنگاههای تن فروشی است.
محل اقامت با خدمات ویژه
نزدیک ساختمان با شکوه پارلمان در خیابان روستاولی قدم میزنم ، در حال پاسخگویی به تلفنی از ایران به موبایلم هستم پس فارسی حرف میزنم. پس از پایان مکالمه جوانی نزد من میاید و می پرسد: شما ایرانی هستید؟
- بله، من ایرانی هستم.
- اگر خانه یا هتل یا راهنما نیاز داشتید، در خدمت شما هستم.
- نه، من مقیم گرجستان هستم و به این خدمات نیاز ندارم.
- پس کارت ما را داشته باشید، اگر خودتان یا مهمانتان نیاز به خانم داشت با ما تماس بگیرید.
- شرایطش چه جوریه؟
- زنگ بزنید، لااقل 3 نفر رو میفرستیم. هر کدوم رو خواستید بردارید، ساعتی 100 لاری، هر کسی رو هم نخواستید 10 لاری بهش پول تاکسی بدهید. همه جور هیکل، قد و رنگ دارم اگر از قبل بهم بگویید چی میخواهید، امکان نداره لااقل یکیشون رو نپسندید.
تا بحال چند ایرانی هم به دفتر من آمده اند و با ارائه کارت ویزیت گفته اند که اقامتگاه برای اسکان گردشگران در اختیار دارند و تاکید کرده اند که خدمات مرتبط با روسپیگری را نیز در اقامتگاه خود ارائه میکنند.
بیایید شفاف سازی کنیم
قصد من از این نوشته این نیست که هموطنان اینکاره را مورد شماتت قرار دهم.من آموزگار علم اخلاق نیستم. اگر برای خدماتی تقاضای کافی وجود نداشته باشد، افراد روی آن سرمایه گذاری نمی کنند. موضوع اینست که جریانات باید شفاف و روشن بشود. در مواردی خانواده های گردشگر ایرانی بدون اطلاع از فضای حاکم بر این باصطلاح دیسکوها وارد این اماکن شده اند تا به خیال خودشان ساعاتی را به شادمانی و پایکوبی بگذرانند. والدینی بوده اند که فرزندان خود را برای راهنمایی و مشاوره تحصیلی به دفاتری سپرده اند که منبع اصلی درآمد آنها از راه شغل واسطه گری در تن فروشی بوده است. از سوی دیگر من ایمیلهای زیادی دریافت میکنم که افراد در آن در مورد محلهای دسترسی به روسپی ها در گرجستان سئوال میکنند، برخی حتا از ایران به تلفن همراه من زنگ میزنند و در مورد این موضوعات سئوال میکنند.
اگر شفاف سازی صورت بگیرد و بقول معروف روشن شود که چه کسی اینکاره است، بنظرم زیانها به حداقل میرسد. من با نوشتن این مطلب گام اول را در این مسیر برداشتم، اگر دوستانی با من همفکر باشند گامهای بعدی نیز برداشته خواهد شد.

به کانال تلگرامی اخبار گرجستان بپیوندید

درخواست خانم کم هزینه

امروز ترجیح میدهم زیاد حرف نزنم و یکی از ایمیلهای دریافتی  جدید  را منتشر کنم که البته مشابه آن  بسیار زیاد است. فقط مانده ام این جوانانی که اه در بساط ندارند و البته بقول خودشان دارند ولی در مرحله اول میخواهند کم هزینه بکنند، چطور توقع دارند که از گروه  ما خدمات بگیرند

من قصد مسافرت به گرجستان را دارم.

در واقع سفر تحقیقی شامل شناخت بیشتر آنجا از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و آشنایی با قوانین آن کشور میشود. میخواستم بدانم آیا شما میتوانید بمن کمک کنید، داشتن یک مترجم خانم که هزینه روزانه آن کم باشد اولین درخواست من است. همچنین اجاره یک آپارتمان کوچولو برای یک نفر البته نزدیک مرکز شهر باشد برای 10 روز.

حدودن میشود بگویید چقدر هزینه میشود. ممنون. مسعود


حرفهایی که سند نیست

در شهرهای بزرگ اگر کسی  بر خلاف قول و قرار به تعهداتش عمل نکند و شما مدارک و شواهد قانونی کافی علیه او نداشته باشید، کار زیادی نمی توانید علیه او انجام دهید. بله به همین سادگی ! طرف قرار بوده  پولی بشما بدهد ، نمیدهد .اگر مدارک کافی نداشته باشید که از او طلبکار هستید کار زیادی نمیتوانید برای خودتان انجام دهید. اما در شهر ها و جوامع کوچک اوضاع اینطوری نیست. در شهرهای کوچک مردم همدیگر را میشناسند و اگر چند نفر از اهالی معتمد تایید کنند که کسی حقی از شما را ضایع کرده است، آن شخص ممکن است بیش از بدهیش بشما خسارت ببیند چون دستش برای همه رو میشود و دیگر کسی تن به معامله با او نمیدهد. حالا چرا این بحث را پیش کشیدم؟

عده ای از هموطنان زرنگ وقتی وارد شهر تفلیس میشوند فکر میکنند  اینجا هم تهران یا اصفهان است.اینها نمیدانند که جامعه ایرانی در این کشور جمعیتی کمتر از جمعیت یک شهر کوچک دارد و وقتی شخصی بعنوان شهروند ایران وارد این کشور میشود، هرکجا برود و هر فعالیتی بخواهد انجام دهد درباره او از جامعه ایرانی و وبویژه قدیمی تر های این جامعه که تعدادشان به 60 نفر هم نمیرسد ، پرس و جو میشود. در ماههای اخیر تعدادی ایرانی به این کشور امده اند، خدماتی را بدست آورده اند و حساب و کتابهای خود را صاف نکرده اند  با این اندیشه خام که چون طرف مقابل صاحب نفعشان مدرکی قانونی برای بدست آوردن حق خود در دست ندارد، دستش بجایی نخواهد رسید.

از ابتدای ایجاد این وبلاگ، تذکر دادم که اگر چاره ای نباشد افراد خلافکار و به اندیشه خام خود زرنگ را ممکن است با نام و مشخصات کامل در این وبلاگ معرفی کنم. امیدوارم زرنگبازان هموطنان بخودشان بیایند و شرایط را درک کنند تا نیازی به افشاگری در فضای مجازی نباشد.